کی روش و برانکو عبرت نشدند از ویلموتس و استراماچونی عبرت بگیریم

به گزارش وبلاگ فناوری و تکنولوژی، در عصری که کشور های پیشرفته و یا در حال توسعه دنیا تمرکز اصلی برای رسیدن به قله های موفقیت را روی نیروی داخلی شان متمرکز نموده اند ما همچنان در عهد شاهان قدیم سیر می کنیم.

کی روش و برانکو عبرت نشدند از ویلموتس و استراماچونی عبرت بگیریم

گروه ورزشی وبلاگ فناوری و تکنولوژی، این خودباوری که ما توانایی هر کاری را داریم هنوز در کالبد ما اهالی ایران زمین شکوفا نشده است. در واقع شاید این عدم شکوفایی متأثر از فرهنگ وابستگی باشد که ما از دیرباز در کشورمان آموخته ایم و در عقل و تن مان اینگونه جا افتاده است. نمونه شاخص آن دست انداختن حین خرید بر کالاهای خارجی بی کیفیت است.

ایران جدید با سبک زندگی بین المللی از وقتی که خواست خودش را به روز کند اسیر چنگال استعمارگران غربی افتاد. انگلیس ها، روس ها پیش از همه و پس از آن آمریکایی ها با دست اندازی بر صنایع بزرگ و منابع غنی کشورمان در کوشش بودند تا ایران را همیشه سرزمینی وابسته به خود قرار داده و مانع از خودکفایی و رقابت با ابرقدرتهای دنیا نمایند. نمونه های شاخص آن را در صنعت نفت، پتروشیمی، خودروسازی و غیره به یاد داریم.

یکی از همین منابع غنی ایران ورزشکاران کشورمان، برخاسته از میان اهالی همین سرزمین هستند. همان رضازاده ها و علی دایی ها که یکی قویترین مرد دنیا لقب گرفت و دیگری همچنان برترین گلزن تاریخ ورزش فوتبال است. اما همین فرهنگ تزریق شده بر ذهن من و شما موجب شده تا باز هم دست از باور داشته هایمان برداشته و تکیه بر دست چشم زاغ ها و موطلایی ها بزنیم.

آنهایی که در هوش و ذکاوت ایرانیان شبهه دارند قطعا با آنالیز اسامی اساتید دروس پیشرفته برترین دانشگاه های دنیا در رشته های علم پزشکی، اقتصاد، فیزیک، شیمی، فیزیک هسته ای، ریاضیات و غیره درمی بایند که نام ایرانیان همیشه جزو مطرح ترین ها بوده و هست. این تنها گوشه ای از استعدادهای ناب سرزمینی است که آنها را آریایی می نامند. همین هوشمندان علوم وقتی پا به عرصه ورزش می گذارند بار دیگر استعدادهای ناب شان را به رخ کشیده و ظرف یک دهه والیبال شان را از رده های 60 تا 50 رنکینگ دنیای به زیر 10 رسانده و با نام شان لرزه بر تن قدرتهای برتر والیبال دنیا می اندازند.

وقتی جوانانی با این همه استعداد داریم بطور حتم میانسالانی با همین سطح از استعداد هم داریم که بتوانند در عرصه مربیگری والیبال و فوتبال یا دیگر رشته هایی که در آنها حرفی برای گفتن داریم تیم های داخلی مان را رهبری نمایند.

ما در عصری در ایران زندگی می کنیم که کشورمان تحت تأثیر سخت ترین تحریم های ظالمانه غرب برای پرداخت حق الزحمه یک کارگر ایتالیایی که برای کار در یکی از تیم های باشگاهی اش به خدمت گرفته به دردسرهای بزرگی می افتد. در روزگاری در ایران عمرمان را پشت سر می گذاریم که به واسطه همین تحریم ها یا مربیان خارجی فوتبالی تمایلی برای کار در ایران ندارند و یا با در نظر دریافت دردسرهایی همچون اتفاقی که برای آندره آ استراماچونی اتفاق افتاده با شروطی باور نکردنی شبیه به عهدنامه ترکمانچای راضی به امضای قرارداد می شوند. قراردادهایی که همه جوره به ضرر تیم های فوتبالی ماست. نمونه دیگرش قرارداد مارک ویلموتس!

در این بین و در حالی که شاید بتوان با همان میزان پول مربیانی کاربلدتر و سرشناس تر را به خدمت گرفت ایرانی مجبور است به مربی درجه سه اندازه درجه یک پول بدهد. به مربی درجه چهار و پنج به اندازه درجه دو پول بدهد که این هم ضرری دیگر است اما این بار علاوه بر ورزش بر دارایی های ارزی کشور نیز وارد می گردد. ارزی که به واسطه همین تحریم ها به سخت ترین وجه ممکن بدست می آید تا صرف عمران و آبادانی ایران و نیازهای واجب کشور گردد باید دسته دسته توی جیب مربیانی برود که یا مانند کارلوس کی روش متلک بارمان می نمایند و می فرایند و یا علاوه بر متلک مثل استراماچونی سفارش ناشتا هم دارند و حق الزحمه شان را یکجا وسط کار تقاضا می نمایند!

چرتکه زدن و محاسبه مقدار ارزی که ظرف همین یک دهه برای به خدمت گیری سرمربیان خارجی در تیم های ملی و یا باشگاهی کشورمان هزینه شده و قرار دادن آنها در کفه دیگر ترازویی که سمت دیگرش افتخاراتی است که با همین مربیان بدست آورده ایم، ثابت می نماید به شدت ضرر نموده ایم. حداقل 20 میلیون دلار! پولی که در ازایش نه قهرمان جام ملتهای آسیا شدیم، نه از دور گروهی جام دنیای بالا رفتیم، نه قهرمان لیگ قهرمانان آسیا شدیم و نه حتی در تازه ترین فاجعه، شانس کمی برای صعود به دور بعدی مقدماتی جام دنیای 2022 قطر داریم!!

یعنی یک مربی ایرانی قادر نبود با تیم ملی مان به جام ملتها برود و دست خالی برگردد؟ نمی شد با یک مربی هموطن قهرمان لیگ قهرمانان آسیا نشد! نمی توانستیم با یک ایرانی در همان مرحله گروهی جام دنیای حذف شویم؟ شاید بعضی از مخاطبان این یادداشت معتقد باشند در عوض فوتبالیست های مان تحت تعلیم فوتبال روز دنیا قرار دریافتد اما آیا نمی شد همان علاقمندان به تحصیل علم روز فوتبال همچون فرهاد مجیدی، مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان و بسیاری دیگر که راهی اروپا شده و دوره های پیشرفته مربیگری را دیدند به خرج خود پیشرفت می کردند و بعد در ایران چند برابرش را از باشگاه ها در می آوردند؟ در عوض پول ایرانی در جیب ایرانی نمی ماند؟

در آنصورت باشگاه ها و فدراسیون فوتبال هم می توانستند همان 20 میلیون دلار را صرف زیرساختهای فوتبال نموده و ورزش پرطرفدار فوتبال را ایرانیزه شده تر پیش می بردند. هنوز هم برای نجات فوتبال از غربزدگی و رسیدن به این خودکفایی دیر نیست و جلوی ضرر را هر زمان بگیریم منفعت است. تنها باید دست دلال ها و مدیرانی را کوتاه کرد که می خواهند طی یک دوره مدیریت یک ساله در فوتبال از کنار استخدام مربی خارجی، دستیارانش و بازیکنان خارجی به درد نخور و غیره جیبشان را پر نموده و در نهایت با یک امضا جایگاه را به مدیر نالایق بعدی واگذار نمایند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "کی روش و برانکو عبرت نشدند از ویلموتس و استراماچونی عبرت بگیریم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "کی روش و برانکو عبرت نشدند از ویلموتس و استراماچونی عبرت بگیریم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید