گریگوری مندل؛ پدر علم ژنتیک

به گزارش وبلاگ فناوری و تکنولوژی، خبرنگاران : گریگوری مندل که او را پدر ژنتیک می دانند در روستای برنو که اکنون جزوی از کشور چک است در خانواده ای تنگ دست و آلمانی زبان به دنیا آمد. پدر مندل، یک کشاورز بود که حداقل سه روز در هفته برای مالک زمین در شرایطی بسیار سخت و طاقت فرسا کار می کرد تا بالاخره روزی مالک یک زمین زراعی شد.

گریگوری مندل؛ پدر علم ژنتیک

مندل هم به پرورش درختان میوه علاقه زیادی داشت و باغ میوه کوچک خود را با پیوندهایی بهبود می بخشید که کشیش شهر، پدر شریبر، در اختیارش می گذاشت.

یوهان جوان که پس از راهب شدن گرگور مندل نام گرفت، در این کار به پدرش یاری می کرد. و به تدریج با باغبانی و پرورش گل آشنا شد.

پدر شریبر در مدرسه دهکده تدریس می کرد. بچه ها در آن مدرسه نه تنها خواندن و نوشتن می آموختند، بلکه با تاریخ طبیعی و علوم نیز آشنا می شدند. مندل هم که شاگرد ممتازی بود ، درس را در همان مدرسه شرع کرد.

پدر مندل که مرد فقیری بود ، با وجود امکانات بسیار اندک، هر آنچه در توان داشت، به کار گرفت تا پسرش آینده بهتری داشته باشد.

یوهان، تحصیلات ابتدایی را با پیروزیت پشت سر گذاشت و برای رفتن به دبیرستان آماده شد. هر چند که رفتن به دبرستان برای خانواده یوهان بسیار سخت بود و والدین او نمی توانستند از نظر مالی یاری زیادی به او بکنند.

به همین علت هم ، یوهان مجبور بود برای تأمین احتیاجهای مالی خود کار کند. با وجود این، او با پیروزیت به تحصیل ادامه داد تا این که در شانزده سالگی پدر مندل در یک تصادف به شدت صدمه دید و مجبور شد کار در مزرعه را رها کند. به این ترتیب، یوهان باید کلیه مخارج تحصیل خود را به تنهایی فراهم می کرد.

او به خاطر کار زیاد و سوء تغذیه، مریض شد. با وجود این، دبیرستان را با پیروزیت به خاتمه رساند و خود را برای رفتن به دانشگاه آماده کرد. از آن جا که یوهان سرگرم تحصیل بود و نمی توانست در کار مزرعه به پدر یاری کند، آنتوان مندل ، پدر یوهان تصمیم گرفت سرپرستی مزرعه را به دامادش واگذار کند. داماد نیز متعهد شد که هنگام ورود یوهان به صومعه، مبلغی را به او بپردازد.

تقریباً بلافاصله پس از این که قرارداد امضا شد، خواهر مندل سهم جهیزیه اش را به برادرش داد تا تحصیلات خود را تکمیل کند. و در انتهای آن سال، تمام بودجه خانواده به اتمام رسید.

در چنان شرایطی، تنها امید خانواده، کشیش شدن یوهان بود! مندل امیدوار بود به عنوان کشیش، شغلی همانند معلمی در مدرسه پیدا کند و در اوقات فراغت به مطالعات علمی بپردازد. مندل در صومعه ای مشغول فعالیت شد که دارای یک زیست شناس، یک ستاره شناس، یک فیلسوف و یک آهنگساز بود. طبق یک حکم سلطنتی، آنان مسئولیت تدریس مسائل دینی، فلسفی و ریاضیات را بر عهده داشتند. در واقع صومعه بک دانشگاه کوچک بود.

این دانشگاه کوچک برای تکمیل گروه کوچک استادانش به شاگرد جوانی احتیاج داشت که مایل به پیوستن به صومعه باشد. ازاین رو، مندل به توصیه استاد فیزیکش که مندل را در رشته فیزیک برترین می دانست، به صومعه پیوست.

چند سال بعد، مندل در یکی از یادداشتهایش چنین نوشت: این قدم، تغییری اساسی در زندگی ام به وجود آورد. احساس می کنم به نقطه ای از زندگی رسیده ام که دیگر به مبارزه تلخ برای زنده ماندن احتیاجی ندارم. او دیگر نگران به دست آوردن لقمه نانی نبود و پایان می توانست از نظر مالی به خانواده اش یاری کند و بخشش سخاوتمندانه خواهرش را با تأمین مخارج تحصیل پسرانش جبران نماید.

مندل به عنوان کشیش ناحیه و کشیش بیمارستان به کار مشغول شد. اما کار در بیمارستان برای مندل مناسب نبود و مجاورت با انواع بیماریها او را بیمار کرد. به همین جهت، او برای تدریس به یکی از دبیرستان های ناحیه اعزام شد. این شغل برای مندل بسیار مناسب بود.

او ریاضیات و ادبیات روم و یونان باستان تدریس می کرد و بین دانش آموزان و اعضای دبیرستان، معروفیت و محبوبیت زیادی داشت.

مندل با یاری های صومعه توانست در دانشگاه وین تحصیل کند. او در کلاس های فیزیک تجربی آموخت که چگونه می توان به یاری مشاهده و تجربه، فرضیه ها را آزمایش کرد و به قوانین عمومی دست یافت. او به مطالعه آمار و احتمالات پرداخت و با نظریه اتمی در شیمی آشنا شد.

بعلاوه در کلاس های زیست شناسی و فیزیولوژی گیاهی شرکت کرد تا دانش خود را در این زمینه تکمیل کند.

در زمان مندل نظریه توارث آمیخته نظریه ای ببود افراد آن را پذبرفه بودند بر این اساس ، صفات بچه ها همواره حد واسطی از صفات والدین است و طبق نظر لامارک محیط بر وراثت تاثیر می گذارد و ممکن است باعث تغییر صفات منتقل شده از والدین به بچه ها گردد. مندل هم که مطالعاتی در این مورد انجام داده بود بر روی اصول وراثت کار کرد و در نهایت نظریه لامارک را را رد کرد. مندل در سال 1856، مطالعات معروفش را روی گیاه نخود فرنگی شروع کرد و پس از هفت سال پیروز به کشف اصول اولیه وراثت شد.

تمام فضایی که او برای انجام آزمایشاتش در اختیار داشت، قطعه کوچکی از باغ صومعه بود که 35 متر طول و هفت متر عرض داشت. او با این که به طور تمام وقت تدریس می کرد، هر گاه فرصتی می یافت، به کار و آزمایش در باغچه اش می پرداخت. نتایج آزمایش های او در سال 1865 منتشر شد.

مندل گیاه نخود را انتخاب کرد و به وسیله دگر لقاحی در نخود سعی کرد که نخود هایی با صفات متقابل را با یکدگر آمیزش دهد و گیاهانی با صفات نو را به وجود آورد. هر چند که هیچ گاه گیاهی با صفات نو به وجود نیامد ، اما آزمایشات او به شناسایی اصول مهمی از وراثت ختم شد.

آزمایشگاه مندل همان باغچه کلیسا بود و او آزمایشات خود را از سال 1856 تا 1863 بر روی گیاه نخود انجام داد و با یاری دانش ریاضی احتمالات پیروز شد نسبت های بیان صفات که به دو دسته غالب و مغلوب تقسیم بندی نموده بود را کشف کند که بعدها به قوانین وراثت مندل معروف شد.

از آنجا که در آن موقع بسیاری از افراد با نفوذ همچنان نظریات داروین و لامارک را صحیح می پنداشتند حاضر به پذیرش نظریات او نشدند. و مندل در حالی که هنوز نتایج آزمایشات او در محفل علمی معتبری مطرح نشده بود درگذشت و این در حالی بود که حتی گروهی از فلاسفه علم اعتقاد داشتند که مندل به صورت غیر آگاهانه به نتایجی دست پیدا نموده و حتی میخواستند لقبی را که بعداً به عنوان پدر علم ژنتیک برای او انتخواب کردند را منکر شوند. مندل تا سال 1900 همچنان ناشناخته ماند تا این که در این سالها سه دانشجو به صورت جداگانه کارهای مندل را دنبال کردند و قوانین او را به تأیید رساندند.

مندل قوانین حقیقی وراثت را کشف کرد، اما محیط فرهنگی اش مانع از آن شد که ارزش کارهایش شناخته گردد. کشف مجدد قوانین مندل تنها هنگامی ممکن شد که سلسله ای از تهاجم های غیرمستقیم علمی تصورات قدیمی را از اعتبار ساقط کرد. پژوهش های مندل بر روی حدود 28000 بوته نخود و در مدت 7 سال دنبال شد.

پ

منبع: برترین ها

به "گریگوری مندل؛ پدر علم ژنتیک" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گریگوری مندل؛ پدر علم ژنتیک"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید